چهارشنبه سوری
مدیر سایت2021-03-15T08:56:45+03:30ستارهشمر گفت بهرام را/ که در «چارشنبه» مزن کام را / اگر زین بپیچی گزند آیدت / همه کار ناسودمند آیدت / یکی باغ بد در میان سپاه / از این روی و زان روی بد رزمگاه / بشد «چارشنبه» هم از بامداد/ بدان باغ کامروز باشیم شاد/ ببردند پرمایه گستردنی / می و رود و رامشگر و خوردنی/ ..../ ز جیحون همی آتش افروختند/ زمین و هوا ار همی سوختند